گزیدهای از تلاشهای علامه آلبانی برای ارشاد و نصیحت تکفیریها (16) آخرین قسمت

پرسش دوازدهم
سوال یکی از حاضران:
{آیا شاعره کافر هستند؟}
سؤال: در این زمانه، اشاعره و سایر گروههای گمراه ظهور کردهاند و برخی برادرانمان میپرسند که آیا اشاعره جزو اهل سنّت هستند؟ برخی دیگر از برادرانمان را میبینیم که با برخی افراد که نسبت به اشاعره تمایل دارند، سخن گفتهاند و این برادران، آن افراد را تکفیر میکنند؟ نصیحت شما چیست؟
علامه آلبانی: برادرم! گمان میکنم که ان شاء الله موضوع تکفیر را به پایان رساندیم؛ این موضوع، بسیار مهم است و نباید شتابزده حکم تکفیر را عنوان کرد. پیشتر گفتیم که تنها پس از پرس و جو در خصوص اعتقاد فرد باید حکم تکفیر صادر شود. در جلسهی پیش بیان کردیم که وقتی فرد اعتقادش را با زبان خود بیان کرد، حتما باید با اقامت حجت بر او نسبت به اینکه این مساله کفری است که با قرآن و سنت مخالف میباشد. صدور عجولانهی حکم تکفیر، امری خطرناک و سختگیرانه و شبیه به عملکرد خوارجِ گذشته است، که برادرانمان را که با ما، در شهادت به یگانگی الله و پیامبرس محمد صلی الله علیه وسلّم مشترکند و با ما نماز میخوانند و روزه میگیرند و به قبلهی ما رو مینمایند، تکفیر کنیم. وقتی در چنین موارد خوب و مثبتی با ما همراه هستند، با دیدن انحراف و اشتباهشان، شایسته نیست که این کارها را تباه بدانیم و هیچ ارزشی برایش برنشماریم. باید و بلکه بر ما واجب است که انحرافشان را به آنان بشناسانیم. ولی اینکه فورا و از همان ابتدا بگوییم: اینها کافرند یا از دین برگشتهاند!! چنین کاری در شأن و مقام مسلمان درستکار و آگاه به قرآن و سنت نیست.
اما آیا اشاعره و ماتریدیه، جزو اهل سنت و جماعت هستند؟ به نظرم آنها در بسیاری از عقایدشان، اهل سنت هستند؛ اما در برخی مسائل اعتقادی نیز از منهج اهل سنت و جماعت بیرون رفتهاند؛ آنها در این مسائل یا به طرف اعتقاد جبریه رفتهاند، و یا به طرف معتزله معتزله و دیگر گروهها. بنا بر این آنها تا زمانی که منهج قرآن و سنت بر اساس فهم سلف را نپذیرند، شکی نیست که در کم یا زیاد، از راه راستی که سلف صالح و پیروانشان بر آن بوده و هستند، خارج میگردند.
من این را نمیگویم که آنان مطلقا جزء اهل سنت و جماعت نیستند، و نیز نمیگویم که آنها مطلقا جزء اهل سنت و جماعتند؛ زیرا در حقیقت، آنها مصداق فرمودهی الله تعالی هستند که میفرماید: «خَلَطُواْ عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَيِّئًا عَسَى اللّهُ أَن يَتُوبَ عَلَيْهِمْ»، (توبه: 102)، یعنی: «کار خوب را با کاری که بد است، در آمیختند؛ امید است که الله، توبهی آنان را بپذیرد».
سؤالکننده: وقتی کسی منکر صفات الهی و یا دیگر مسائل اعتقادی است، آیا بعد از بیان دلیل و حجّت، میتوان او را کافر دانست؟ یا اصل را بر همان قاعده قرار دهیم؟
علامه آلبانی: ما همین نقطه را بررسی کردیم و مثال آن شخص را ذکر کردیم که به آن سفارش ظالمانه توصیه کرده بود؛ سفارشی که در جلسهی پیشین بیان کردیم. حتما باید حجت اقامه گردد. اگر باز هم انکار کرد و نپذیرفت، پس حکم به کفرش داده میشود؛ اما اگر دیدیم که او شبهه دارد که خودش آن را حجت میداند، شایسته نیست که او را کافر بدانیم؛ به دلیل اینکه مذهب اهل سنت و جماعت و در رأسشان ائمهی حدیث، این است که روایت بسیاری از گروههای گمراه و مخالف منهج سلف صالح، مانند معتزله، خوارج و شیعه را، قبول کردهاند؛ و این بدین معناست که آنان را کافر نمیدانند، بلکه گواهی میدهند که از سنت منحرف شدهاند؛ مانند معتزله و خوارج؛ و نیز اباضیه در این زمان که همراه با شیعه، نکات مشترک زیادی در گمراهیهایشان دارند.
مهمترین مصداق گمراهیشان این است که میگویند: «کلام الله عز وجل، مخلوق است».
معتزله و خوارج همین اعتقاد را دارند؛ حتی اباضیهای که امروزه معروف هستند نیز چنین اعتقادی دارند. اما با این حال، ائمهی حدیث، روایتشان را میپذیرند.
این قبول داشتن، به چه معناست؟ بدین معناست که یک معتزلی، هر چند معتقد به مخلوق بودنِ قرآن باشد، با این اعتقاد نادرستش از دین اسلام خارج نمیشود. اما چرا؟ زیرا نخستین شرط در حدیث صحیح، این است که راویش مسلمان باشد و اگر غیر مسلمان بود، حدیثش درست نیست و هیچ اعتباری ندارد.
بنا بر این وقتی میبینیم که ائمهی حدیث، به احادیثی که گروههای خارج شده از فرقهی ناجیه استدلال میکنند، بنگریم، بدین معناست که أئمهی حدیث، این گروهها را کافر نمیدانند؛ بلکه گمراهشان میشمارند. اما چرا آنان را کافر نمیدانند؟
شاهدِ کلام من اینجاست که بدان استشهاد میکنم؛ زیرا ائمه اعتقاد دارند که آنان، در پی حق و حقیقت بودهاند؛ اما به خطا و اشتباه رفتهاند؛ آنان نمیخواهند که با عقیدهی صحیح مبارزه کنند؛ و گرنه کسی که چنین قصدی داشته باشد، او را همچون هستهی خرما که بیارزش است، بهدور میاندازند و برایش هیچ ارزشی قائل نمیشوند.
دیدگاه اهل سنت دربارهی معتزله و خوارج، اینگونه است؛ البته ماتریدیه و اشاعره، بسیار بهتر از آنان هستند؛ پس تکفیر این گروهها، جزء «منهج و روش اهل سنت و جماعت» نیست و دربارهی آنان به این بسنده میکنیم که بگوییم آنها در گمراهی و انحراف به سر میبرند. اگر انکارشان همانند این توصیف الله باشد، کافر به شمار میروند: «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا»، (نمل: 14)، یعنی: «و با اینکه دلهایشان بدان یقین داشت، از روی ظلم و سرکشی، انکار کردند». گمان کنم که پاسخ سؤالت را دادم.
ترجمه شده در مرکز رد شبهات خوارج
صفحهی فیسبوک رد شبهات خوارج:
https://www.facebook.com/khawarej/
کانال تلگرام:
https://t.me/khawareg