طارق سویدان و انحرافات عقیدتی و منهجی
بسم الله الرحمن الرحیم
طارق سویدان و انحرافات عقیدتی و منهجی
الحمدلله وحده، والصلاة والسلام علی من لا نبیّ بعده، و علی آله و أصحابه و من اتّبع هداهم:
اما بعد:
انس بن مالك و ابوهريره رضی الله عنهما از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت کردهاند که فرمود: «سيأتِي على الناسِ سنواتٌ خدّاعاتٌ، يُصدَّقُ فيها الكاذِبُ، ويُكذَّبُ فيها الصادِقُ، ويُؤتَمَنُ فيها الخائِنُ، ويخونُ الأمينُ، وينطِقُ فيها الرُّويْبِضَةُ. قِيلَ: وما الرُّويْبِضةُ؟ قال: الرجُلُ التّافِهُ يتَكلَّمُ في أمرِ العامةِ». یعنی: «سالهایی فریبنده بر مردم خواهد آمد. در این سالها، دروغگو تصدیق میشود، و راستگو تکذیب میگردد، و خیانتکار، امین شمرده شده، و امین، خیانتکار شمرده میشود، و رُوَیبضه در آن هنگام سخن خواهند گفت. گفته شد: رویبضه کیست؟ فرمود: انسان بی ارزشی که در امور عامّ مسلمین اظهار نظر کند».
همچنین میفرماید: «إن أخوف ما أخاف على أمتي كلّ منافق عليم اللسان»، یعنی: «بدترین چیزی که برای امتم از آن میترسم، از منافق زبان باز است».
در این زمانه عدهای قصه باف بر مصدر دعوت اسلامی نشستهاند که علم را از منبعش دریافت نکردهاند. بلکه در غرب درس خوانده و جام افکار و طرق مخالف با اسلام را در آنجا سر کشیده و به دنبال تطبیق دادن این افکار و طرق در میان مسلمانان هستند، بدون اینکه از الله ترسی به خود راه دهند.
همچنین مردم وقتی از ائمهی اهل سنت رویگردان شدند، الله آنها را دچار ائمهی بدعت نموده، به جایی رسیدهاند که بین دعوتگر به سنت و دعوتگر به بدعت، فرقی قائل نیستند. عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما میگوید: شنیدم که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لاَ يَقْبِضُ العِلْمَ انْتِزَاعًا يَنْتَزِعُهُ مِنَ العِبَادِ، وَلَكِنْ يَقْبِضُ العِلْمَ بِقَبْضِ العُلَمَاءِ، حَتَّى إِذَا لَمْ يُبْقِ عَالِمًا اتَّخَذَ النَّاسُ رُءُوسًا جُهَّالًا، فَسُئِلُوا فَأَفْتَوْا بِغَيْرِ عِلْمٍ، فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا»، یعنی: «همانا الله علم را با محو کردن آن، از بین نمیبرد. بلکه علم را به وسیلهی گرفتنِ جان علما، از میان مردم بر میدارد. تا وقتی که عالمی باقی نماند، مردم سرانی گمراه را به رهبری گرفته، از آنها سوال میکنند و آنها نیز بدون علم، فتوا میدهند. در نتیجه خود به گمراهی رفته و مردم را نیز به گمراهی میکشانند».
در این مقاله، به انحرافات عقیدتی و منهجی یکی از کسانی میپردازیم که از طریق شبکههای ماهوارهای به شهرت رسیده و از لحاظ علم دینی و منهج اهل سنت، در فقر کامل به سر میبرد. با این حال از حدود خود تجاوز نموده و با مستور کردن انحرافات خود زیر چتر دعوت، مشغول پخش و نشر این انحرافات است. این شخص، یکی از اعضای اخوان المسلمین در کویت با نام طارق السُوَیدان است که تصور میکنم کمتر کسی باشد که اسم او را نشنیده باشد. متاسفانه احزاب و گروههای منحرف از جمله حزب اخوان المسلمین در نشر کتب، مقالات، کلیپهای صوتی و تصویری این شخص بسیار فعال هستند و در بین خیلی از عوام، چنین تصور میشود که این شخص، یک دعوتگر و عالم اهل سنت و جماعت است. در این مقاله، مختصری در مورد این شخص، و انحرافات و گمراهیهای او خواهیم نوشت. أسأل الله أن یجعله خالصه لوجهه و أن یتقبل منّی…
*****
همه میدانیم که هر کس که در زمینهای فعالیت میکند و در آن زمینه بُروز نموده و او را بزرگ میکنند، باید در همان زمینه تحصیل کرده و تخصص داشته باشد. طارق سویدان یکی از آنهایی است که رسانههای مشکوک – غالبا اخوانی – او را دعوتگر و متخصص دینی معرفی کردهاند.
اما آیا میدانید مدارک تحصیلی این شخص در چه زمینهای است؟
او دارندهی مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای مهندسی نفت از دانشگاه تولسای ایالت اوکلاهامای آمریکاست. یعنی این شخص در رشتهی مهندسی نفت تحصیل کرده و رشتهاش هیچ ربطی به علوم دینی ندارد.
یعنی این شخص مثل خیلی دیگر از اخوانیهایی که در لباس دعوتگر، به شهرت رسیدهاند، علوم دینی نخوانده، ولی در مسائل کلان دینی، اظهار نظر میکند، که مثالهای آن را در قسمت انحرافات این شخص بیان خواهیم کرد.
در زمینهی اداری و تعلیمی هم کار کرده و چند سال نیز مدیر کل شبکهی ماهوارهای “الرّساله” بوده است که در سال 2013 م به دلیل عضویت در حزب اخوان المسلمین، از این سمت کنار گذارده شد.
عضو چند انجمن آمریکایی است که به عنوان نمونه:
انجمن آمریکایی آموزش و توسعه.
انجمن آمریکایی مهندسی نفت.
انجمن آمریکایی مدیریت.
طارق سویدان در سایتش چنین خود را معرفی میکند:
من نایب رییس هیئت مدیرهی شرکت سرمایه گذاری “زاد” در آمریکا از سال 1997 تا سال 1999 بودم. همچنین عضو هیئت مدیرهی گروه سرمایهگذاری “أبرار” در مالزی از سال 1992 تا سال 1996 بودهام.
اما تجربهی کاری: او از سال 1997 تا 2001 مدیر کل آکادمی آمریکایی ابداع، و رئیس هیئت مدیرهی مرکز “الوعی” برای توسعهی روابط عربی و غربی از سال 2003 تا به امروز است.
حال من از شما میپرسم: با این کارنامهای که این شخص دارد، کجا و چه وقت در حال تحصیل علوم دینی بوده است؟ علمایی که از آنها دین آموخته، چه کسانی هستند؟
ثمرهی این علم و دعوت طارق سویدان چه بوده است؟ با هم ببینیم:
انحرافات طارق سویدان:
طارق سویدان مردم را به عبادت الله دعوت میکند. اما نه آن گونه که الله دستور داده تا او را عبادت کنند. بلکه هر طور که خود به قناعت برسند، اشکالی ندارد که همان گونه الله را عبادت کنند.
او در یک سخنرانی با عنوان [حوار فی السّاحة الإسلامیة… واقع و معالجات] که در یکی از تجمعات رافضه در کویت و در ماه رمضان سال 1417 هـ برگزار کرده، چنین میگوید:
(ونشوف الناس كيف تتعبد ربّها بالطريقة اللي هي مقتنعة فيها بدون ما نستفز الآخرين ولا الآخرين يستفزوها !! ، وكيف أنا أكفل لك كل حريتك ، بس يا أخي لا تسب أبو هريرة علن سبه ببيتك كيفك لا تسبه عندي، يعني لازم نستفز بعضنا، ما فيه حلّ آخر ، هذا الذي نطرحه ، هذا مبدأ). یعنی: (و ببینیم که هر کس پروردگارش را چگونه عبادت میکند؛ با روشی که با آن به قناعت رسیده، بدون اینکه دیگران را تحریک کنیم و یا دیگران هم نباید با آن تحریک شوند. چطور، من میتوانم آزادی کامل تو را تضمین کنم. فقط تو ای برادر، ابوهریره را علنا بدگویی نکن. توی خانهات اینکار را بکنی کافیست. پیش من اینکار را نکن. یعنی حتما باید یکدیگر را تحریک کنیم؟ راه دیگری نیست؟ این چیزی است که ما اینجا مطرح میکنیم. این یک اصل است).
میبینید که طارق سویدان برایش مطرح نیست که مردم الله را آنگونه که الله و رسولش گفتهاند، عبادت کنند. بلکه نزد سویدان کافی است که کسی به طریقهای برای عبادت قانع باشد تا بدین طریق بتواند آزادانه الله را عبادت کند. یعنی طریقهی رسول الله صلی الله علیه وسلم برای طارق سویدان مطرح نیست.
این به نوعی دعوت به تقارب بین فرقههای گمراه با اهل سنت است. حال آیا به نظر شما الله تعالی عبادتی را که خودش تشریع نکرده، از مردم قبول میفرماید؟
جواب: الله تعالی میفرماید: {ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاء الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}، یعنی: {سپس تو را در طريقهی آيينى [كه ناشى] از امر [الله است] نهاديم پس آن را پيروى كن و هوسهاى كسانى را كه نمىدانند پيروى مكن}.
الله فقط عملی را میپذیرد که بر طریقهی رسول الله صلی الله علیه وسلم بوده و خالصانه برای الله صورت گیرد.
طارق سویدان همچنین مشکلی نمیبیند که کسی اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را دشنام داده و بدگویی کند. کافیست به نقل قولی که از او کردیم بازگردید که میگوید ابوهریره را در مقابل من دشنام مده. برو توی خانهات او را دشنام بده. با وقاحت تمام مردم را دعوت میکند که اگر میخواهند صحابه را دشنام داده و بدگویی کنند، اینکار را بکنند. اما نه در جلوی کسانی که صحابه را دوست دارند. او این سخن را برای تقارب و نزدیکی با رافضه میگوید. او – علیه من الله ما یستحق – صحابی جلیل، ابوهریره رضی الله عنه را به رافضه تقدیم میکند که در خانههایشان او را دشنام دهند. آیا این است وصیت رسول الله صلی الله علیه وسلم که میفرماید: «لاَ تَسُبُّوا أَصْحَابِي، فَلَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ أَنْفَقَ مِثْلَ أُحُدٍ، ذَهَبًا مَا بَلَغَ مُدَّ أَحَدِهِمْ، وَلاَ نَصِيفَهُ»، یعنی: «اصحابم را دشنام مدهید. اگر هر یک از شما طلایی به اندازهی کوه اُحُد صدقه دهد، به درجهی یکی از اصحاب و حتی نصف او نیز نمیرسد». اما طارق سویدان، یهود و نصاری و مجوس و دیگر ادیان گمراه را رها کرده، ابوهریره را تقدیم رافضه نموده است.
آیا این شخص سخن امام مالک را نشنیده که میگوید: «کسی که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را بد میگوید، سهم و نصیبی در اسلام ندارد)؟ آیا سخن امام احمد را نشنیده که میگوید: «وقتی دیدی یک نفر اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را به بدی یاد میکند، در مسلمان بودنش مشکوک باش». و یا نشنیده که امام ابوزرعه رازی میگوید: «وقتی دیدی شخصی یکی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را طعنه میزند، بدان که زندیق است»؟
آیا این جاهل نمیداند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «کسی که اصحابم را دشنام دهد، لعنت الله و ملائکه و همهی مردم بر او باد»؟
طارق سویدان، عایشه رضی الله عنها را به کم عقلی و حماقت و نوحه خوانی بر میت، توصیف کرده و با اینکار، رافضه را خوشحال نموده است. او در یک سخنرانی که نوارهایش با عنوان “سیرة الصدیق و الفاروق” منتشر شده، میگوید: (تقول عائشة رضي الله عنها فمن حمقي وقلة عقلي أنزلت رأس النبي صلى الله عليه وسلم على وسادة وأخذت أولول وألطم على هذه المصيبة). یعنی: (عایشه رضی الله عنها میگوید: من از روی حماقت و کم عقلیام، سر رسول الله صلی الله علیه وسلم را روی بالش گذاشته و شروع به واویلا کرده و به سر و روی خود زدم). ای احمق، عایشه رضی الله عنه احمق و کم عقل بود؟ عایشه واویلا سر داد و به سر و روی خود کوبید؟ عایشه نمیدانست که این کار شرعا حرام است؟ چرا این تهمتها و صفات را به عایشهی صدیقه بنت صدیق رضی الله عنهما میچسبانی؟ آیا به خاطر تقارب با شیعه است یا علت دیگری دارد؟ البته روایتی که این دکتر رشتهی نفت به آن استناد میکند، وجود دارد، اما ثابت نیست. آیا خجالت نمیکشد این شخص که لباس دین و دعوتگری پوشیده و به صحابهی رسول الله صلی الله علیه وسلم و آل بیت ایشان متعرض میشود؟
طارق سویدان و منهج فاسدش در زمنیهی خروج بر حاکم مسلمان:
طارق سویدان در مقالهای که در مجلهی “المدینة” به تاریخ 22/11/1424 هـ شمارهی 14875 به چاپ رسیده، میگوید:
(در حالتی که کشور مسلمان به وسیلهی حاکمی اداره میشود که از طریق شرعی – به وسیلهی رضایت اکثریت امت و بیعتشان با او – به حکومت نرسیده باشد، یا به وسیلهی حاکمی اداره شود که در امور اساسی – مثل عقیدهی سالم، و اقامهی فروض و حدود و استقلال در زمینهی عدم پیروی از دشمنان اسلام –به غیر شریعت الله تعالی حکم میکند، جهاد معنوی برای اصلاح یا تغییرش واجب است، و اگر هیچ چارهی دیگری نباشد، جنگیدن برای تغییر دادنش جایز است).
این گفتار طارق سویدان – سوّد الله وجهه – کاملا باطل است. این منهج، همان منهج خوارج در مقابل حکام است که به دنبال انقلاب و تفجیر و خروج بر حکام مسلمان به وسیلهی ترور هستند. چرا که خود طارق سویدان شروط خروج را ذکر کرده و از آن جمله میگوید: (این تغییر باید مستقیما متوجه حاکم و اطرافیانش شود و شامل عموم مردم یا جنبههای مدنی دولت یا حتی سربازان و پلیسهایی که به دور از حاکم هستند، نمیشوند). اثرات درس خواندن در غرب و تاثر پذیری از آنان را در نوشتههایش مشاهده میکنید؟ این فرهنگ اسلامی نیست. بلکه فرهنگی جاهلی و غربی است که به هر دلیلی، چون از حاکم یا عملکرد حاکم راضی نیستیم، باید بر علیه او خروج کنیم.
بی ادبی طارق سویدان نسبت به الله عزّ و جلّ:
سویدان در نواری با عنوان (مفاهیم إسلامیة) نوار شماره یک میگوید: (كذلك هذا الدين لا يستحي أبدا أن يناقش أي قضية بكل ما فيها ولو كان فيها تبجح على رب العالمين). یعنی: (همچنین این دین حیایی ندارد از اینکه هر قضیهای را هر چه که باشد، مورد مناقشه قرار دهد. حتی اگر سرزنش پروردگار باشد).
سبحان الله، وقاحت این جاهل را ببینید که چطور در مورد الله بی ادبانه سخن میگوید. ابن قیم رحمه الله میگوید: «وأدب المرء عنوان سعادته وفلاحه وقلة أدبه عنوان شقاوته وبواره ، وما استجلب خير الدنيا والآخرة بمثل الأدب وما استجلب حرمانها بمثل قلة الأدب». یعنی: «نشانهی سعادت و رستگاری یک شخص، ادب او و بی ادبی، نشانهی شقاوت و نابودی اوست. با هیچ چیزی مثل ادب نمیتوان خیر دنیا و آخرت را به دست آورد، و هیچ چیز مثل بی ادبی نمیتواند سبب محروم شدن از خیر دنیا و آخرت گردد». مدارج السالكين
از نظر طارق سویدان، آزادی مطلق برای گفتگو در مورد دین الله وجود دارد و کسی که مخالف دین ماست، به هر حال باید معذورش دانست.
طارق سویدان در نواری با عنوان “حوار فی الساحة” میگوید: (مادامی که مساله، مسالهی گفتگو و رأی و جدل و اصول و قناعات است، هر انسانی آزادی خودش را دارد)!!!
یعنی از نظر طارق سویدان، کسی که ام المومنین عایشه را متهم به فاحشه میکند، آزاد است که اینکار را بکند. کسی که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را تکفیر کرده و آنها را به چیزهای زشتی متهم مینماید، آزاد است. کسی که قرآن را تحریف شده میبیند، آزاد است. کسی که نعوذ بالله، به الله و رسول دشنام میدهد آزاد است. کسی جز انسان جاهل و احمق یا انسانی که دارای نوایای سوء است، چنین سخنی نمیگوید.
سویدان به تقریب با رافضه دعوت میکند:
او در مورد رافضهی کویت در نواری با عنوان “حوار فی السّاحة” میگوید: (واجب است که این عدم ارتباط با یکدیگر از بین برود. شکستن این عدمِ ارتباط یک چیز، و وحدت چیز دیگری است!! یعنی شرط نیست که ما با هم موافق باشیم. شرط نیست که به جایی برسیم که یا من باید مذهبم را ترک کنم یا تو مذهبت را ترک کنی. این کار ضرورتی ندارد. اما لااقل باید با هم حرف بزنیم. کمی با هم گرم بگیریم. با هم بنشینیم، بدون حرج و عصبی شدن و بدون اینکه جوّ متشنج شود. من تو را احترام کنم و تو به من احترام بگذاری. من نظر تو را محترم بدارم و تو نظر مرا. با هم مناقشه کنیم. من بگویم تو در اشتباهی و تو بگویی من اشتباه میکنم).
همچنین میگوید: (یک سوال خیلی مهم میپرسم: اگر ما گفتگو را شروع کنیم، هدف از این کار چیست؟ اینکه به وحدت برسیم. اشکالی ندارد که این هدف دراز مدت ما برای قرنها بعد باشد).
حال این دکتر از کدام وحدت حرف میزند، نمیدانم. یعنی اهل سنت که حقیقتا اولیاء الله هستند، با کسانی که میگویند قرآن تحریف شده، و صحابه بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم مرتد گشتند، و به عایشهی صدیقه دختر ابوبکر صدیق رضی الله عنهما تهمت فاحشه میزنند، و انواع و اقسام انحرافات کفر آمیز دارند، یکی شوند؟ هر یک از اینها کافیست تا صاحبش را از اسلام خارج کرده و به وادی کفر بکشانند. اما دکتر جاهلِ ما این را که نمیداند یا نمیخواهد بداند، هیچ، و با رافضه نشسته و آنها را دعوت به گفتگو با اهل سنت کرده و نزد آنها، اهل سنت را مذمت میکند و به آنها میگوید که اشکالی ندارد اگر ابوهریره را در خانههایشان و یا در خفا، مورد سبّ و بدگویی قرار دهند. الله تعالی میفرماید: {لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}، یعنی: {قومى را نيابى كه به الله و روز بازپسين ايمان داشته باشند [و] كسانى را كه با الله و رسولش مخالفت كردهاند هر چند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا عشيرهی آنان باشند دوست بدارند، در دل اينهاست كه [الله] ايمان را نوشته و آنها را با روحى از جانب خود تاييد كرده است و آنان را به بهشتهايى كه از زير [درختان] آن جويهايى روان است در مىآورد هميشه در آنجا ماندگارند. الله از ايشان خشنود و آنها از او خشنودند. اينانند حزب الله. آرى حزب الله است كه رستگارانند}.
بیایید بر حسب این آیه، عمل طارق سویدان را بسنجید که آیا بر مبنای قواعد شریعت سخن گفته، یا قرآن و سنت را پشت گوش انداخته، از روی هوی و هوس سخن میگوید؟
الله تعالی میفرماید: {فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}، یعنی: {پس اگر آنان [هم] به آنچه شما بدان ايمان آوردهايد ايمان آوردند قطعا هدايت شدهاند ولى اگر روى برتافتند جز اين نيست كه سر ستيز [و جدايى] دارند و به زودى الله [شر] آنان را از تو كفايت خواهد كرد كه او شنواى داناست}. امام عامر بن شراحیل شعبی رحمه الله تعالی در مورد شیعه میگوید: «اگر شیعه جزء حیوانات بودند، بدون شک از جملهی خران، و اگر جزء پرندگان بودند، بدون شک از زمرهی کرکسها بودند». او این سخن را به خاطر انحراف بزرگ آنان از اسلام میزند که همهی ما به این انحرافات آگاهی داریم.
افترای طارق سویدان به اهل سنت در محبتشان نسبت به آل بیت رضی الله عنهم و تصدیق رافضه در مورد غلوّشان نسبت به آل بیت
طارق سویدان میگوید: (معتقدم که نقاط مشترک، بسیار زیادند. همچنان که معتقدم نقاطی که در آنها کوتاهی شده هم زیادند. یک مثال واضح از قضایای اصولی میزنم که برادران شیعه به آن افتخار میکنند: قضیهی تبجیل و تعظیم اهل بیت علیهم السلام. من در مورد این مساله نزد اهل سنت تامل کردم. دیدم که اهل سنت نیز این تبجیل و احترام را نسبت به آل بیت دارند. اما اظهارِ این تبجیل و تعظیم نزد اهل سنت و جماعت مطمئنا کمتر از آن چیزی است که نزد شیعه وجود دارد. من این را بدون هیچ تردیدی میگویم که نزد برادران اهل سنت در این زمنیه قصور وجود دارد و واجب است که آنها حب و ولاء و محبت خود نسبت به اهل بیت را اظهار و اعلام کنند. من این را از روی مجامله با شما نمیگویم؛ این دین است. این حرف دین است که در کتاب الله تعالی و سنت نبوی موجود است. حب ما اهل سنت نسبت به آل بیت کمتر از آن چیزی است که باید باشد. بنا بر این باید آن را بشتر کنیم).
باطل بودن این حرف طارق سویدان کاملا واضح است. چرا که اهل سنت بیشتر از هر کسی نسبت به آل بیت، محبتی را که شرعا باید داشته باشند، دارند. شاید دکتر جاهلِ ما انتظار دارد اهل سنت مثل رافضه در مورد آل بیت غلو کرده و منزلت و جایگاهی برای آنها قائل شوند که لایق کسی غیر از الله نیست؟ آیا جناب دکتر با اهل سنت است یا شیعه؟ آنچه از حرف او بر میآید این است که با شیعه موافق است و گرنه معنایش چیست که در غلوشان نسبت به آل بیت از آنها تمجید میکند؟
طارق سویدان ادعا میکند که اهل سنت در اصولشان با رافضه توافق دارند!!!
این نکته در نقل قول قبلی که از طارق سویدان کردیم، هویداست. آنجا که میگوید: (معتقدم که نقاط مشترک، بسیار زیادند. همچنان که معتقدم نقاطی که در آنها کوتاهی شده هم زیادند). نیز میگوید: (ما به عنوان یک امت به طور عام، و در زندگی اجتماعی خود به صورت خاص، با واقعیتی تلخ زندگی میکنیم. نقاط مشترک بسیاری وجود دارد که اگر بخواهیم مشغول اختلافات شویم، نمیتوانیم کاری از پیش ببریم). همچنین میگوید: (من میگویم که اختلافاتی وجود دارد و اخلافات هم اختلافاتی واضحند. همچنین اصولی هست که در آنها اختلاف وجود دارد. حتی ممکن است در بعضی از اصول نیز اختلاف وجود داشته باشد). و میگوید: (ممکن است برخی اختلافات جزئی وجود داشته باشد، اما اصول و مبادئ عمده که بر سرشان اختلافی نداریم. در چیزهایی مثل این مساله – که دارد در موردش صحبت میکند – و معتقدم که این گفتگوی مبارکی که برادران مدیریتش میکنند، به معنی گامی است که نیاز به گامهای بسیاری دارد. اما به هر حال گامی در راه صحیح برای رسیدن به این مساله است).
حرف طارق سویدان مثل این است که بگوییم کسی که الله را به یکتایی شناخته و او را بر همان اساس عبادت میکند، با کسی که به پرستش قبور و طواف حول آنها مشغول است، با هم فرقی ندارند. یا مثلا کسی که عایشه رضی الله عنها را از تهمت فاحشه مبرا میداند، با کسی که او را متهم به فاحشه میکند، از نظر طارق سویدان با هم فرقی ندارند. یعنی میتوانند بالاخره به گونهای با هم به توافق برسند. سبحان الله… چقدر انسان باید در باتلاق جهل غوطه ور باشد که چنین کلمات سخیفی را بر زبان بیاورد.
به گمان طارق سویدان، یأجوج و مأجوج چینی هستند:
او در نوار شمارهی چهار از سلسله نوارهایی با عنوان (قصة النهایة) میگوید: (ولی با بررسی احادیثی که در مورد یاجوج و ماجوج آمدهاند و آنها را توصیف کردهاند، برای من مشخص شده – والله اعلم – که آنها چینی هستند، بدون اینکه بگوییم آنها زیر زمین هستند یا روی زمین و …).
این قول مخالف با قرآن و سنت است که دلالت میکنند یاجوج و ماجوج پشت سد هستند و آخر الزمان خارج میشوند و کافر هم هستند.
سویدان با سیرت همانند حدیث برخورد نمیکند
طارق سویدان – سوّد الله وجهه – در نوارهای سیرت نبوی، نوار شمارهی سه میگوید: (به هر حال با سیرت همانند حدیث برخورد نمیشود).
از این تعریف، معلوم میشود که این همه روایات ضعیف و موضوع که در داستانهای سیرتش از او میشنویم، چیز عجیبی نیست. چون این شخص با این دیدگاه دارد قصه و داستان را به اسم سیرت، به خورد مردم میدهد و این برخاسته از جهل این شخص نسبت به دین است.
طارق سویدان – سوَّدَ الله وجهه – اعتراض به اسلام، الله و رسول الله را جایز میداند:
او در یک برنامهی تلویزیونی میگوید:
(قسمت دیگری از قضیهی آزادی از نظر من، آزادیای است که متعلق به آزادی بیان است. این یکی از حقوق مردم است که به غیر از سخن در مورد فساد اخلاقی، در هر موردی که میخواهند سخن بگویند: دعوت به افکار مختلف، اعتراض به حکومت، اعتراض به حاکم، اعتراض حتی به اسلام هم نزد من مشکلی ندارد. حتی اعتراض به الله و رسول الله هم مشکلی ندارد. آه ببخشید، آیا این در قرآن کریم نیست؟ آیا منافقان سخنان زشتی در مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم نگفتند که این سخنان در قرآن آمده است؟ این وجود دارد. این وجود دارد). پایان سخن طارق سویدان…
این انسان خبر ندارد که الله تعالی فرموده است: {وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالا مُّبِينًا}، یعنی: {و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون الله و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس که الله و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است}. ولی طارق سویدان هداه الله میگوید که اعتراض بر الله و رسولش جایز است.
***
اینها مشتی نمونهی خروار از گمراهیهای طارق سویدان بودند.
حال ببینیم وقتی سخنان و نوشتههای طارق سویدان برای علمای بزرگ اهل سنت قرائت شده و در مورد آنها سوال شده، چه جوابی داده و چه در مورد طارق سویدان گفتهاند؟
شیخ عبدالعزیز بن عبدالله بن باز رحمه الله[1]
سؤال: در آخر نوارهای دکتر طارق سویدان که عنوانش “قصة النهایة” است، میگوید که شما با حرفهایی که او میزند، موافق هستید و هیچ تذکر و انتقادی نسبت به او نداشتهاید. آیا این درست است؟ همچنین نظر شما در مورد گوش دادن به نوارهای او در مورد مشاجرات بین صحابه، چیست؟
جواب:من نوارهای او را نشنیدهام. اما به ما خبر رسیده که آن دسته از نوارهایش که در مورد صحابه و فتنههایی است که بین آنها به وقوع پیوسته، مناسب نیستند و این نزد ما به اثبات رسیده و به مسئولین رساندهایم که این نوارها فروخته نشوند تا نکند به خاطر آنها، فتنهای به وجود آید.
سوال کننده دوباره میپرسد: اینکه میگوید شما با حرفهای او موافق هستید، چه؟
جواب دادند: خبر ندارم، و موافق هیچ حرفی از حرفهای او نیستم. چون این حرفش را نشنیدهام. ما فقط نصیحت کردهایم که آن دسته از نوارهایش که متعلق به فتنههایی است که بین صحابه به وقوع پیوسته، نشر و توزیع نگردند.
شیخ محمد بن صالح العثیمین رحمه الله
سؤال: جناب شیخ، سوال مهمی شده که امیدوارم جواب دهید: نظر شما در مورد نوارهای دکتر طارق سویدان چیست، و آیا به شنیدن این نوارها توصیه میکنید؟
جواب: من نصیحت میکنم که نوارهای مفید را گوش دهید. حال این نوارها مال هر کس میخواهد باشد. همچنین از گوش دادن به نوارهای غیر مفید، از هر کسی که باشد، تحذیر میدهم. انسان فهمیده و عاقل هم میداند که چه چیزی مفید و چه چیزی غیر مفید است. خرید و فروش هر نواری که محتوی حوادث اجتهادی است که بین صحابه اتفاق افتاده و منجر به درگیری برخی از آنها با برخی دیگر شده، جایز نیست. چه این جنگ، از روی اجتهاد صحیح و چه از روی اجتهاد خطا بوده باشد، در هر صورت آنها مجتهد بودهاند. این نوارها نباید به فروش برسند، زیرا در هر صورت، تاثیر خود را بر قلب میگذارند که شخص، به این گروه یا آن گروه میل پیدا کند. انسان هم تا زمانی که در عافیت باشد، جای شکر دارد. اما اگر کسی گفت: من میخواهم بفهمم و بدانم. میگوییم: الحمدلله کتابها در این زمینه هستند. خودت به آنها رجوع کن. اما اینکه مشاجراتِ بین صحابه منتشر شوند، به هیچ وجه جایز نیست، و گوش دادن به آن نیز درست نیست. اعتقاد اهل سنت و جماعت نیز این است که نسبت به اتفاقاتی که بین صحابه افتاده، سکوت میکنند و امر آنها را به الله واگذار کرده، میگویند: هر خطایی از آنها سر زده، آنها مجتهد بودهاند و مجتهد نیز یا اجتهادش صواب است و دو اجر دارد، و یا خطاست که در این صورت فقط یک اجر دارد.
اگر فرض کنیم اشتباه واضحی که جای هیچ تاویل و توجیهی ندارد هم صورت گرفته، اما باز هم حسنات عظیمشان باعث میشود که اشتباهات و بدیهایشان را در خود غرق کنند. یکی از دلایل این سخن، حادثهای است که برای حاطب بن ابی بلتعه رضی الله عنه اتفاق افتاد که به قریش نامه نوشته، آنها را با خبر ساخت که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای جنگ با آنان دارد میآید. الله تعالی، پیامبرش را از این کار حاطب مطلع ساخت. حاطب، نامه را همراه زنی فرستاده بود. زن را گرفتند و نامه را یافتند. در نامه دیدند که حاطب به قریش از حرکت رسول الله صلی الله علیه وسلم ااطلاع داده. پس آیا او برای قریشی که کافر بودند، جاسوسی میکرد؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم نزدش آمده و گفت: ای حاطب، این چیست؟ حاطب هم عذری آورد که پیامبر صلی الله علیه وسلم آن را پذیرفت. عمر بن خطاب رضی الله عنه اجازه خواست تا گردن او را بزند؛ چون بر علیه مسلمانان جاسوسی کرده بود. اما پیامبر صلی الله علیه وسلم به او اجازه نداد و گفت: «خیر، الله از اهل بدر اطلاع یافته که فرموده: هر چه خواستید بکنید که شما را آمرزیدم». ببینید چطور این اشتباه بزرگ را زیر این حسنهی عظیم، مدفون کرد. بنا بر این، حکم مشاجراتی که بین صحابه گذشته، از دو حالت خارج نیست:
یک: آنها مجتهد بودند و مجتهد هم یا اجتهادش خطاست و یا صواب. اگر خطا باشد، یک اجر دارد، و اگر درست اجتهاد کرده باشد، دو اجر دارد.
دوم: از روی خطا، مرتکب آن عمل نشدهاند. بلکه عمدا آن کار را انجام داده باشند؛ اما آنها دارای حسنات بسیاری هستند؛ مثل جهاد به همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم، و حمل شریعت اسلامی برای نسلهای بعد و دیگر حسنات بزرگی که همهی بدیهایشان را میپوشاند. وقتی چنین باشد، پس ما چرا الان بدیهای آنان را پخش کنیم؟ آیا این باعث نمیشود که کسی فلان صحابی را دوست بدارد و دیگری، آن یک صحابی را؟ بله، قسم به الله که چنین چیزی به وجود میآید. بنا بر این پخش چنین نوارهایی و گوش دادن به آنها جایز نیست. این ضابطهای است که باید مورد توجه قرار گیرد. صرف نظر از اینکه این نوار، مال فلانی باشد یا مال بهمانی.
همچنین باید شدیدا از اینکه به سخن کسی گوش دهیم که در آن زمینه متخصص نیست، بر حذر باشیم. مثلا اگر شخصی فقیه آمد و در مورد تاریخ سخن گفت، نمیشود کاملا به او اعتماد کرد. چرا؟ چون او متخصص تاریخ نیست. اما در مقابل، به کسی که متخصص تاریخ است، در این زمینه گوش میدهیم و حرفش را میشنویم، گر چه این متخصص تاریخ، در فقه از شخص فقیه پایینتر است. اما چون تخصصش تاریخ است، به حرفش گوش میدهیم. حال در نظر بگیرید کسی که در این نوارها سخن میگوید – یعنی طارق سویدان – هیچ تخصصی در علوم شرعی ندارد. بلکه تخصصش در فیزیک یا شیمی یا امثال اینهاست که مثل حاطِب لیل – کسی که در شب، هیزم جمع میکند – است. ای برادران، حاطب لیل آن است که در شب، هیزم از روی زمین جمع میکند و ممکن است در میان آنها، مار وجود داشته باشد ولی او بی خبر است. بنا بر این، حاطب لیل کسی است که توانایی تشخیص بین سودمند و مضرّ را ندارد. ضابطه این است. هر کسی که توانایی تشخیص سودمند از مضر را ندارد، حاطب لیل نامیده میشود.
شیخ صالح فوزان حفظه الله تعالی
سؤال: در این ایام نوارهایی به بازار آمده که در مورد صحابه و اختلافات و فتنههایی که بین آنها حاصل شده، صحبت میکنند و عام و خاص به آن گوش میدهند. آیا این موجب زیر پا نهاده شدن اجماع اهل سنت در مورد زبان نگه داشتن از اختلافاتی که بین صحابه اتفاق افتاده، نمیشود؟ همچنین حکم گوش دادن به این نوارها و خرید و فروش آنها چیست؟
جواب: ترویج و فروش و خرید این نوارها جایز نیست. بلکه مانع شدن از ترویج و خرید و فروش آنها واجب است. چرا که این نوارها، باعث میشود که جاهلان در مورد صحابهی رسول الله صلی الله علیه وسلم دچار تشکیک شوند. بنا بر این سخن گفتن در این موارد و پخش کردن آن بین مردم، جایز نیست. زیرا یکی از عقاید اهل سنت و جماعت، زبان نگه داشتن نسبت به مشاجرات بین صحابه است. به همین خاطر نیز در این بحث وارد نمیشوند، و آن را زنده نمیکنند و بین مردم، به خصوص عوام و جاهلان، ترویجش نمیدهند.
همچنین تا آنجا که به ما خبر رسیده، کسی که این نوارها را پر کرده، نه اهل علم است و نه تخصصی در تاریخ دارد. بلکه انسان فضولی است که یک کتاب را خوانده و میآید نوار پر میکند، و صحیح را از غیر صحیح تشخیص نمیدهد. این یکی از بزرگترین گمراهیها است. اگر این شخص جزء اهل علم بود چنین نوارهایی را پر نمیکرد؛ چرا که اهل علم از این کار خودداری میکنند.
محدّث مدینهی نبوی، شیخ عبدالمحسن العبّاد حفظه الله تعالی
سؤال: نوارهایی از طرف یک دعوتگر در زمینهی داستانهای پیامبران و فضایل صحابه منتشر شده که در این نوارها، به صحابه هجوم میبرد. نظر شما در مورد این واعظ و نوارهایش چیست؟
جواب: والله کسی که به صحابه هجوم میبرد، در واقع به خودش ضربه میزند و وبال و ضرر را متوجه خود میکند. چون سخن گفتن و غیبت مردم کردن، جایز نبوده، حرام و از جمله گناهان کبیره به شمار میرود. چه رسد به اینکه این غیبت در مورد اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد که بهترین مردم پس از انبیاء بوده و الله آنها را واسطهای بین مردم و بین رسول الله صلی الله علیه وسلم قرار داده است. مردم، قرآن و سنت را فقط از طریق صحابه شناختهاند. هدایت و نوری که الله به وسیلهی آن مردم را از تاریکیها به نور میکشاند، فقط از طریق صحابه به ما رسیده است. پس کسی که به بدی از آنها یاد کند، به خود ظلم کرده و خود را به مصیبت انداخته است. چطور میتواند در مورد بهترین کسانی به بدی سخن گوید که نه قبل از آنها و نه بعد از آنها، کسی بهتر از آنها وجود نداشته است. آنها بهترینِ این امت، یعنی امت محمد صلی الله علیه و سلم هستند که بهترین امتی است که برای مردم آمده، و بهترین افراد این امت، اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند. الله از آنها راضی باد.
علما نیز به خاطر همین وقتی که دانسته شود شخصی صحابی است، دیگر در موردش چیزی بیشتر از این کلمه که او صحابی است، به کار نمیبرند. زیرا صحابی بودن دارای شرفی عظیم است که هر کس آن را حاصل نماید، خیر زیادی را به دست آورده است. به هیمن خاطر هم نیاز به توثیق و تعدیل ندارند. وقتی دانسته شود که یک شخص، صحابی است، در مورد او کافی است که فقط گفته شود او صحابی است و به همین خاطر نیز، اگر در میان آنها، مجهول وجود داشته باشد، در حکمِ معلوم است؛ بر خلاف دیگر راویان که باید حتما نسبت به راوی شناخت وجود داشته باشد تا بتوان به احادیثشان اعتماد کرد. ولی صحابه، چه مشهور و شناخته شده باشند و چه مجهول باشند، مجهولشان در حکمِ معلوم است.
از این رو، خرید نوارهایی که در آنها نسبت به صحابه بدگویی میشود، جایز نیست و مشغول شدن به آنها حرام است. زیرا در این چنین نوارهایی، بلا و طعن نسبت به خیر القرون که صحابه هستند، وجود دارد. ابو زرعهی رازی رحمه الله گفته است: وقتی دیدید که شخصی، یک نفر از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را مورد نکوهش قرار داد، بدانید که زندیق است. بدین خاطر که قرآن حق است، و رسول حق است، و این قرآن و سنت را اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما رساندهاند، و اینها – طعنه زنندگان به صحابه – میخواهند صحابه را تجریح کنند تا بدین وسیله قرآن و سنت را باطل گردانند، در حالی که خود اولاتر به جرح هستند و آنهایند که زندیقند.
شیخ صالح بن سعد السُّحیمی حفظه الله
سؤال: نوارهای یکی از دعوتگران نزد ما و حتی نزد شما پخش میشود. نوارهایی مثل “قصص الأنبیاء” و … . نظر شما چیست؟
جواب: منظورت طارق سویدان است. این شخص، دجال است و باید از نوارها و کتابهایش خلاص گشت. او کسی است که سنت را مورد شماتت قرار میدهد. او کنفرانسی به غایت خطرناک در کویت داشته که در این کنفرانس، متعرض صحابهی رسول الله صلی الله علیه وسلم، و متعرض سنت شده و به کمک رافضه شتافته و بر این نظر است که برای رافضه جایز است که صحابه را دشنام دهند. ولی اینکار را در مقابل اهل سنت انجام ندهند. به هر حال، نوارهای این شخص مملو از دجل و اکاذیب و قصهها و احادیث موضوع و سبک شمردن شأن صحابه، و بی اهمیت دانستن اختلاف بین اهل سنت و رافضهی ملحد است. نوارهایش سراسر بی ارزش است. این نوارها مملوّ از سبک شمردنها و پر از چیزهایی است که مخالف شرع بوده، مخالف با دعوتِ اهل سنت است و هیچ صلهای به اهل سنت ندارد.
سؤال: جناب شیخ، آیا خرید و فروش این نوارها جایز است؟
جواب: خرید و فروش و پخش این نوارها جایز نیست. همچنین پولی که از فروش این نوارها به دست آید، حرام است. به نظر من او و هم مسلکانش از رافضه خطرناکترند. این اعتقاد من است. ممکن است کسی سخن مرا اشتباه بفهمد و بگوید: تو او را تکفیر میکنی. من نه او را تکفیر میکنم و نه کس دیگری را. اما وقتی در مورد شخصی مثل دعوتگرانِ حزبی میگویم که خطرناکتر از یهود و نصاری هستند، منظورم از این جهت است که مردم معتقدند اینها مسلمانند، و در واقع هم اینها مسلمان هستند؛ آنها را تکفیر نمیکنیم. مردم فکر میکنند که اینها دعوتگرند و به سوی الله عز و جل دعوت میدهند. پس به سخنان آنها استدلال کرده و بعد به گمراهی میافتند. از اینجاست که خطر اینها از یهود و نصاری بیشتر است. از این جهت که همهی مردم میدانند یهود و نصاری چه کسانی هستند، اما اینها در صف مسلمانان هستند.
شیخ ربیع بن هادی مدخلی حفظه الله تعالی
ایشان میگویند:
من فقط یک نوار از این شخص را گوش دادهام که همین یک نوار، سیاهترین چیزی است که میتواند وجود داشته باشد. به دموکراسی و آزادی و غیره فخر میکند. به احسان الهی ظهیر که کتابهایی را در دفاع از سنت و اهل سنت نوشته، و روایات موثقی از شیعه نقل میکند، طعنه میزند. با چرب زبانی و خدعه و دروغ و تلبیس بر مسلمانان به دنبال راضی کردن شیعه است و آنها را خوشحال میکند. او مسالهی صحابه را مسالهی مهمی ندانسته و آن را باعث جدایی بین ما و رافضه نمیداند. پس تو ای برادر بر منهج چه کسی هستی؟ بر اساس کدام منهج حرکت میکنی؟ سلف میگویند: هر کس فقط یک صحابی را مورد نکوهش قرار دهد، زندیق است، و رافضه، صحابه را تکفیر میکنند. ابوبکر و عمر را تکفیر میکنند و دعاهایی در لعن آنها و طاغوت شمردن آنها و دخترانشان دارند. اوراد طولانی دارند که برای لعن صحابه و تکفیر آنها میخوانند.
اسلام و مسلمین چه خیری از رابطه با اینها به دست میآورند؟ من بر این نظر هستم که گوش دادن به نوارهای این شخص تا زمانی که این گونه هستند، جایز نیست.
سائل: یک نفر در مورد نوارهای طارق سویدان سوال میکند که آیا به آنها گوش دهیم یا خیر؟
جواب: من که گفتم فقط به یک نوار از او گوش دادهام و همین یک نوار برای شر بودن او کافیست. چرا که در این نوار مسالهی اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را ناچیز انگاشته، و کسی را که از آنها دفاع میکند نیز بی ارزش قلمداد کرده و سخن دروغی در مورد این گونه کتابها میگوید و ادعا میکند که این کتابها موثق و صحیح نیستند. همچنین میگوید که به کتابهای شیعه رجوع کرده و متوجه شده که این روایات، لغزشهایی هستند که در این کتابها ذکر شدهاند و میگوید که اگر به دنبال لغزشهای اهل سنت در کتابهایشان باشیم، بیشتر از اینها را خواهیم یافت. یعنی اهل سنت را بدتر از روافض نشان میدهد. باشد، بعد از این به کدام دین چنگ بزنیم؟ دین از طریق اهل سنت به ما رسیده، و دروغ و گمراهی از طریق شیعه آمده است. حال، کدام دین را بگیریم؟ دین شیعه را، و یا دین اهل سنت را؟
شیخ احمد بن یحیی النجمی رحمه الله
سؤال: نظرتان در مورد گوش دادن به نوارهای عایض قرنی و طارق سویدان چیست؟
جواب: گوش دادن به نوارهای عایض قرنی و طارق سویدان را جایز نمیدانم و به هیچ کس فتوا نمیدهم که به این نوارها گوش کند.
شیخ عُبید بن عبدالله جابری حفظه الله:
سؤال: این درخواست چندین بار تکرار شده. در خواست در مورد ردّ بر طارق سویدان است.
جواب: اولا: طارق سویدان کیست؟ شخصی کویتی است که دارای کتابها و نوارهای زیادی است. او دارای علم شرعی نیست. تخصص او علمی دیگر است. آخرین چیزی که از او به من رسیده این است که او استادیار در دانشکدهی تکنولوژی است. همین برای عدم اعتماد به او و به چیزهایی که حکایت میکند، کافی است؛ زیرا هر علمی دارای اصول و قواعدی است که علم بر آنها بنا میگردد و در اصول و قواعد آن علم، فقط متخصصین آن علم مهارت دارند. علم شرعی نیز دارای قواعد و اصولی است و طارق سویدان در این اصول و قواعد، مهارتی ندارد.
اما او کیست؟ او شخصی اخوانیست که بر طبق قاعدهی مشهورشان که آن را از مجلهی “المنار” گرفتهاند، حرکت میکند. این قاعده، اولا قاعدهی “المنار” است و پس از آن، قاعدهی اخوان المسلمین. این قاعده، قاعدهی (معذرت و تعاون) است که میگوید: (در آنچه با هم اتفاق داریم، با هم همکاری میکنیم، و در آنچه با هم اختلاف داریم، یکدیگر را معذور میدانیم). بلایای زیادی به خاطر این قاعده به اهل اسلام رسیده، و اخوان از آن ضررهای بزرگی متوجه اسلام کرده؛ از الله، پروردگار عرش عظیم خواهانم که هر یک از آنها را که گمراه است، به سوی حق هدایت فرماید. این قاعده، دری را برای هر گروهی گشوده تا به اسلام ضربه زند؛ چه این گروه، مثل رافضه که آنها را شیعه میخوانند، منتسب به اسلام باشد، و چه گروهی غیر اسلامی مثل یهود و نصاری باشد.
نواری از سویدان نزد من وجود دارد که شامل سخنانی در کنفرانسی است که در حسینیه برگزار شده – و حسینهها سنگر روافض، و اماکن تجمع و عبادتشان است – که متضمن تقریب صریح بین اهل سنت و رافضه است. بنا بر این تا وقتی که این شخص از چنین قاعدهای پیروی میکند، صدور چنین کلماتی از او عجیب نیست. او برای این سخنانش، کسانی را پیش از خود دارد و چه بد کسانی و چه بد الگوهایی هستند:
اول: وقتی جماعت اخوان المسلمین در مصر در نیمههای دههی بیست از قرن بیستم میلادی توسط حسن البنا تاسیس شد، چطور این قاعده را اظهار کرده و به سوی آن دعوت داد؟
یک: مرکز تقریب بین اهل سنت و شیعه را در مصر تاسیس کرد و در افتتاحیهی آن، سخنانی گفت. از جمله اینکه گفت: مراکز اخوان و خانههای اخوان برای شیعه باز است، و او بزرگان شیعه مثل “نواب صفوی” را میهمان میکرد، و در حج با آنها ارتباط برقرار کرده و عواطفشان را تحریک کرده و آنها را با سخنانی مثل: (هیچ اختلافی بین ما و شما نیست، و بین ما و شما اختلافات بسیار کوچکی مثل صیغه وجود دارد که میشود حلش کرد)، نرم میکرد.
کجاست سبّ اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم؟ اصلا کجاست تکفیر صحابه رضی الله عنهم توسط رافضه که البته به جز سه چهار نفر، بقیه را کافر میدانند؟ کجاست اعتقادشان به تحریف قرآن؟! آنها با این قرآن کاری ندارند تا اینکه مهدی منتظر بیاید. کجاست اعتقاد فاسدشان در بهتان زدن به عایشه رضی الله عنها، ام المومنین، همسر سید الخلق صلی الله علیه وسلم؟ همهی اینها جزء اعتقادات رافضه است که حسن البنا از آنها چشم پوشی کرده و آنها را به هیچ میانگارد؛ چون او دنبال جمع کردن و به هم چسباندن است – و کاری به سنی و غیر سنی ندارد و برایش مهم هم نیست – .
دو: سخنی را گفته که در حقیقت کفر آمیز است – و از من نقل نکنید که حسن البنا را تکفیر کردهام – ، اما سخنش، کفر آمیز است. میگوید: (بین ما و یهود خصومت دینی وجود ندارد، بلکه خصومت بین ما اقتصادی است. الله ما را به مودت و دوستی با آنها تشویق نموده است)، و به این آیه استدلال میکند: {وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}، یعنی: {و با اهل کتاب جز آن گونه که بهترین است، مجادله نکنید}. این را محمود عبدالحلیم که از خواصّ حسن البناست در کتاب خود (الإخوان المسلمون أحداث صنعت التاریخ) از او نقل میکند.
نکتهی دیگر اینکه هر کسی که در دعوتش بر منهج حسن البنا و اخوان المسلمین است، طبق این قاعده عمل میکند؛ این گونه شده که دعوت به سوی وحدت ادیان و گفتگوی بین ادیان، از این قاعده منشعب شده است؛ هیچ اخوانیِ سرسختی را نمیتوانی بیابی که بر منهج تقریب نباشد و سرسختترین کسانی که در این دعوت میشناسیم: حسن بن عبدالله الترابیِ سودانی، و یوسف قرضاوی مصری هستند. یوسف قرضاوی این قاعده را “قاعدهی طلایی” مینامد. دلیلش برای دعوت به وحدت ادیان نیز این است که زندگی برای بیشتر از یک تمدن و دین، جا دارد. بلکه حتی یک دین، برای بیشتر از یک گرایش، جا دارد. به نظر او، دین ارتجاعی است و قابلیت پذیرش چندین گرایش را دارد. این چیزی است که قرضاوی و هم مسلکانش آن را بنا کردهاند و این، آن اسلامی نیست که پیامبران علیهم الصلاة والسلام آوردهاند که به معنای تسلیم شدن به الله به وسیلهی توحید، و انقیاد به او توسط اطاعت، و برائت از شرک و مشرکان است. خیر، اسلام فقط مجرد یک دعوت برای تجمیع است که هر کس بخواهد میتواند به آن ملحق شود! این چیزی است که قرضاوی میخواهد. یعنی بنا بر این قاعده، رافضه و صوفیهی وحدت وجودی، و باطنیه و حلولیه و قبوریها، همه مسلمانان واقعی هستند؛ چون آنها مثل سایر مسلمانان و اهل سنت، گویندهی کلمهی لا إله إلا الله هستند و در مسائل دیگر، با هم اختلاف دارند؛ بنا بر این، همه اجتهاد کردهاند و عقیدهای که دارند، بر اساس اجتهاد خود به آن رسیدهاند.
منظور اینکه طارق سویدان بر اساس این قاعده حرکت میکند؛ این چارچوب عمومیِ دعوتش است. اما برخی از مفردات دعوتش چنین است:
نشر مشاجراتی که بین صحابه به وقوع پیوسته است. نزد اهل سنت بر ترک این مساله، اجماع وجود دارد و نشر آن جایز نیست. چون باعث ایجاد فتنه بین مسلمانان گشته و منجر به چیزهایی میشود که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم از آن مبرّا هستند.
همچنین او به اسلوب قصهگویی تکیه دارد و این اسلوبی نیست که تکیهاش بر قرآن و سنت باشد. تا جایی که این شخص یک بار – در همین نواری که ذکر کردم که دعوت به تقریب و وحدت صف و احترام به احساسات یکدیگر میدهد – میگوید: ( ابوهریره را مقابل من دشنام مده. بلکه در خانهات او را دشنام بده). این اقراری از جانب او برای سب اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم است و تنها در صورتی آن را نادرست میداند که ظاهر و علنی باشد؛ آن هم به خاطر اینکه احساسات را جریحه دار میکند و مانع از وحدت صف و هدف است. البته ممکن است این حرفها را زمان انتخابات زده باشد. این مختصری در مورد طارق سویدان بود: کیست؟ چیست؟ و بر اساس کدام منهج حرکت میکند؟ ان شاءالله که سبب را فهمیده باشد، و از قدیم گفتهاند: وقتی سبب فهمیده شد، تعجب از بین میرود.
علمای بزرگوار دیگری نیز در مورد انحرافات طارق سویدان و تحذیر از او، سخن گفتهاند که ما برای عدم اطالهی مقاله، از آوردن آنها خودداری میکنیم. خواننده میتواند خود به این مقالات رجوع نموده و قول آنها را نیز مطالعه فرماید.
***
این مختصری در مورد طارق سویدان، انحرافاتش و کلام علما در مورد او و انحرافاتش بود.
برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتبی مراجعه کنید که در رد این شخص نوشته شدهاند. از جمله:
کتاب: «تحذیر الإخوان من ضلالات طارق السویدان»، تالیف شیخ بدر بن علی بن طامی العتیبی.
کتاب: «الإیضاح و البیان فی أخطاء طارق السویدان»، تالیف احمد التویجری.
کتابچهی: «براءة أهل السنة و الإيمان مما في محاضرة: حوار في الساحة الإسلامية لطارق السويدان»، تالیف: عبدالله بن مبارك.
سبحانک اللهم وبحمدک أشهد أن لا إله إلا أنت أستغفرک و أتوب إلیک.
گرد آوری و تالیف: سید ابوبکر یگانه قلاتی
تهیه شده در مرکز رد شبهات خوارج
صفحهی فیسبوک رد شبهات خوارج:
https://www.facebook.com/khawarej/
کانال تلگرام:
[1] – إمام اهل سنت در عصر حاضر و مفتی سابق دیار الحرمین حرسها الله تعالی و یکی از بزرگتررین اساتید شیخ ضیایی رحمه الله تعالی که بیشترین تاثیر را بر ایشان داشته است.